جدول جو
جدول جو

معنی غر شدن - جستجوی لغت در جدول جو

غر شدن
(دَ مَ / مِ کَ دَ)
غر شدن آفتابه و قمقمه و مانند آنها، فرورفتن قسمتی از آن با خوردن به زمین و جز آن. فرورفتن ظرفی مسین و سیمین و امثال آن به جهت زخم و ضربتی. رجوع به غر شود
لغت نامه دهخدا
غر شدن
فرو رفتن قسمتی از شی فلزی (مانند آفتابه قمقمه و مانند آنها) بر اثر خوردن بزمین و جز آن، خفه شدن صدای شی فلزی (مانند زنگ) بر اثر ترک برداشتن و ضربت دیدن، پدید آمدن برآمدگی در اعضا (گردن پیشانی زیر گلو) که بریدن و برآوردن آن کم خطر است
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غره شدن
تصویر غره شدن
مغرور شدن، فریفته شدن، گول خوردن، برای مثال دشمن چو نکو حال شدی گرد تو گردد / زنهار مشو غره بدان چرب زبانیش (ناصرخسرو - ۲۹۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چغر شدن
تصویر چغر شدن
سفت و سخت شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرق شدن
تصویر غرق شدن
فرو رفتن کسی یا حیوانی در آب به صورتی که آب از سر بگذرد و خفگی دست دهد، فرو رفتن چیزی در آب مثلاً کشتی غرق شد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پر شدن
تصویر پر شدن
بسیار شدن، فراوان شدن، برای مثال پشّه چو پر شد بزند پیل را / با همه مردیّ و صلابت که اوست (سعدی - ۱۲۴)
لبریز شدن، لبالب شدن، برای مثال سرچشمه شاید گرفتن به بیل / چو پر شد نشاید گذشتن به پیل (سعدی - ۶۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خر شدن
تصویر خر شدن
فریب خوردن، احمق شدن
فرهنگ فارسی عمید
(کَ دَ)
سخت و صلب و ستبر گشتن. (ناظم الاطباء). سخت شدن میوه و امثال آن بعلت سرمای هوا یا مجاورت با یخ یا علتی دیگر. چغر شدن. (در تداول تهرانیان). چغل رفتن. (در اصطلاح روستائیان فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه). سخت و سفت شدن گوشت و هر نوع جویدنی دیگر بعلت و سببی. سخت و زفت شدن چیزی که در آن تردی و نازکی مطلوب است. و رجوع به چغر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از غور شدن
تصویر غور شدن
مبتلی به فتق شدن
فرهنگ لغت هوشیار
خبه شدن در آب، فرو رفتن در آب تکاییدن فرو رفتن در آب به حدب که آب از سر وی بگذرد غرقه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غره شدن
تصویر غره شدن
فریفته شدن، امید بیهوه داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر شدن
تصویر سر شدن
بالاتر شدن تفوق یافتن: از همه سر شده، مردن درگذشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بر شدن
تصویر بر شدن
بالا رفتن بجای مرتفع رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در شدن
تصویر در شدن
داخل شدن، درون آمدن، در رفتن، داخل گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
مملو گشتن ممتلی شدن امتلا، فراوان شدن بسیار شدن، یا پر شدن گوش (کسی) از... یا پر شدن قفیز. لبریز شدن پیمانه، سپری شدن چیزی، مردن کشته شدن، تمام شدن پیمانه صبر برسیدن شکیب. یا پر شدن پیمانه. شکیبایی بپایان آمدن، عمر بسر آمدن رسیدن اجل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغر شدن
تصویر چغر شدن
سخت و صلب و ستبر گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر شدن
تصویر سر شدن
((سَ شُ دَ))
برتری یافتن، تمام شدن، پایان یافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غر زدن
تصویر غر زدن
قر زدن، فریفتن دختر یا زنی برای کامجویی از او
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غر زدن
تصویر غر زدن
((غُ. زَ دَ))
با خشم و اعتراض زیر لب سخن گفتن، قر زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پر شدن
تصویر پر شدن
((پُ شُ دَ))
لبریز شدن، فراوان شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از در شدن
تصویر در شدن
((~. شُ دَ))
مخلوط شدن، آشفته شدن، عصبانی گشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از در شدن
تصویر در شدن
((دَ. شُ دَ))
داخل شدن، به درون رفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از در شدن
تصویر در شدن
خارج شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از غرق شدن
تصویر غرق شدن
Drown, Engulfment, Sink
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از غرق شدن
تصویر غرق شدن
noyer, submersion, couler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از غرق شدن
تصویر غرق شدن
утопать , поглощение , тонуть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از غرق شدن
تصویر غرق شدن
ertrinken, Überflutung, sinken
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از غرق شدن
تصویر غرق شدن
тонути , поглинання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از غرق شدن
تصویر غرق شدن
tonąć, zanurzenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از غرق شدن
تصویر غرق شدن
afogar, submersão, afundar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از غرق شدن
تصویر غرق شدن
ahogar, sumersión, hundir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از غرق شدن
تصویر غرق شدن
annegare, sommersione, affondare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از غرق شدن
تصویر غرق شدن
verdrinken, onderdompeling, zinken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از غرق شدن
تصویر غرق شدن
डूबना , डुबकी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از غرق شدن
تصویر غرق شدن
tenggelam
دیکشنری فارسی به اندونزیایی